جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حسن: (تعداد کل: 522)
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن سرور نشاوی بن خطیب الحدیثه. متولد 736 ه . ق. فقیه زاهد بود و در رمضان 800 ه . ق. درگذشت. (دررالکامنه ج2 ص24).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن سلیمان صرخدی خطیب. در رجب 701 ه . ق. در قاهره درگذشت. (دررالکامنه ج2 ص24).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن سنجر مسکنی مدنی، وزیر طفیل بن منصور، امیر مدینه بود و در 748 ه . ق. درگذشت. (دررالکامنه ج2 صص24-25).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن شبیب معمری. رجوع به حسن معمری شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن شجاع ضریر، شاگرد ابن فارس. در ربیع الاول 636 ه . ق. متولد و در شوال 709 ه . ق. درگذشت. (دررالکامنه ج2 ص25).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن عبدالرحمان. رجوع به حسن یازوری شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن عبدالعزیز. رجوع به حسن مرغینانی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن عبدالکریم. رجوع به حسن فتال شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن عبدالله. رجوع به حسن علیاری شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن عمر. رجوع به حسن مراکشی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن عمر اسناوی، شاگرد شیخ بهاءالدین قفطی. در 718 ه . ق. درگذشت. (دررالکامنه ج2 ص25).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن عمران حمیدی. رجوع به حسن یمینی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن فضال کوفی شیعی، مکنی به ابومحمد. درگذشتهء 224 ه . ق. او راست: «الرد علی المغالبه» و «الابتداء و المبتدا» و «البشارات» و «الرجال» و «الزیادات» و «الشواهد من القرآن» و «الصلاه» و «الملاحم» و «الناسخ و المنسوخ فی القرآن». (هدیه العارفین ج1 ص267)...
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن قاضی رشید ابراهیم. رجوع به حسن اسوانی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن لطف الله بخاری. رجوع به حسن قنوجی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن محمد. رجوع به حسن وخشی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن محمد بن ابراهیم. رجوع به حسن قطان شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن محمد بن باری کاتب (382 ه . ق.). او راست: «حدیث ذات القلاقل». (ذریعه ج6 ص376).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن محمد بن جعفر. رجوع به حسن صباح شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن علی بن محمد بن عدنان حمدانی. محدث دمشقی، شاگرد ابن النصیص. او راست: تخمیس لامیه العجم. و در ذیحجهء 734 ه . ق. درگذشت. (دررالکامنه ج2 ص26).