جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ابوالقاسم: (تعداد کل: 535)
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالله مقتدی. خلیفهء عباسی. رجوع به مقتدی... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالملک بن درباس بن فیر الهدیانی المارانی، قاضی دیار مصریه از دست سلطان صلاح الدین ایوبی. مولد او در اواخر سال 516 یا اوائل سال 517 ه . ق. و وفات وی شب چهارشنبهء پنجم رجب سنهء 605 ه . ق. رجوع به ابوعمرو مارانی عثمان...
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالواحدبن حسین صیمری. رجوع به عبدالواحد... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالواحدبن علی معروف به ابن برهان. رجوع به ابن برهان ابوالقاسم... و رجوع به عبدالواحد... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالواحد مطرز بغدادی شاعر. رجوع به عبدالواحد... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالوهاب بن محمد بن عبدالوهاب بن عبدالقدوس قرطبی. رجوع به عبدالوهاب... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبده بن ابی لبابه مولی قریش. محدث است. و رجوع به عبده... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبیداللهبن احمدبن محمد بن عبدالله بن الحسین بن الحسن بن خسروفیروز کلوذانی. رجوع به عبیدالله... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبیداللهبن الحسن. معروف به غلام زحل. رجوع به عبیدالله... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبیداللهبن سلیمان بن وهب وزیر معتضد بالله عباسی. رجوع به عبیدالله... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبیداللهبن عبدالله. معروف به ابن خردادبه. رجوع به ابن خردادبه و رجوع به عبیداللهبن عبدالله... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبیداللهبن محمد بن اسحاق بن حبابه. رجوع به عبیدالله... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبیداللهبن محمد بن جرو الاسدی. رجوع به عبیدالله... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبیداللهبن محمد الکلوذانی. پس از عزل سلیمان بن حسن بن مخلد، به سال 319 ه . ق. خلیفه مقتدر او را وزارت داد. و صاحب تجارب السلف گوید: ایام او در وزارت امتدادی نیافت و در کاری متمکن نشد زیرا که در عهد او مصادرات بسیار...
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبیدالله المستکفی بن المکتفی. رجوع به مستکفی... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عثمان بن سعید بشار احول فقیه شافعی. رجوع به عثمان... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عراقی. او راست: الدرر المختومه بالصور.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عروه بن رویم. محدث است.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) علی بن ابی محمد الحسن بن هبه الله فقیه و محدث. معروف به ابن عساکر. رجوع به ابن عساکر ابوالقاسم.. و رجوع به علی... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) علی بن احمدبن موسی بن الامام محمد تقی علیه السلام. محدث فقیه از غلات شیعه. رجوع به علی... شود.