جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ابوعبدالله: (تعداد کل: 918)
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حمزه بن حسین اصفهانی. رجوع به حمزه... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حموی بغدادی، یاقوت. رجوع به یاقوت... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حمید. او از سعدبن اوس و از او سهل بن حماد و ابوعتاب روایت کند.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حمیدی. او راست: الفوائد المنتقات. (کشف الظنون). و ظاهراً این کتاب همان جمع بین الصحیحین است که در موضع دیگر بنام ابوعبدالله محمد بن نصر فتوح الحمیدی الاندلسی، متوفی به سال 488 ه . ق. آورده است. و رجوع به محمد بن ابی نصر فتوح...
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حمیربن بشیر. محدّث است. او از معقل بن یسار و از او مثنی بن عوف روایت کند.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) الحنشی. از اصحاب ابن اخشید ابوبکر احمدبن علی است. (ابن الندیم).
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) خاقان. یکی از مشایخ صوفیه معاصر المتوکل علی الله عباسی. منشأ او بغداد است و به سال 277 ه . ق. بروزگار خلافت المعتضد بالله درگذشت و هم بدان شهر مدفون گشت. و شیخ جعفر حذأ و ابن قصاب رازی درک صحبت وی کرده اند....
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) خالدبن معدان. از روات حدیث است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) خالدبن معدان الکلاعی. رجوع به خالد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) خالد الزیات. محدّث است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) خباب بن الارت بن جندله. صحابی است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) خُبیب جهنی. صحابی است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) خشنی قیروانی. او راست: ذیل صلهء ابن بشکوال.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) خطیب اسکافی. او راست: شرح حماسهء ابی تمام حبیب بن اوس. و وفات اسکافی در 421 ه . ق. بود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) خطیب ملقب به ولی الدین. او راست: مشکات المصابیح که در 737 ه . ق. از آن فراغت جسته و کتاب اسماء رجال المشکات.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) خطیب قلعه الفخریه. محمد بن عبدالله. رجوع به محمد... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) خفیف. رجوع به ابوعبدالله بن اسفکسار... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) خویل. محدّث است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) خولانی. رجوع به ابن مهرویه... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) خیاط. از روات حدیث است. او از ابی رهم غفاری و از وی سعیدبن هلال روایت کند.