جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ابوالقاسم: (تعداد کل: 535)
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالرحمن بن عبدالمجید. رجوع به عبدالرحمن... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالرحمن بن علی بن صادق. رجوع به عبدالرحمن... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالرحمن بن علی نیشابوری. معروف به ابن ابی صادق. رجوع به ابن ابی صادق و رجوع به نامهء دانشوران ج 1 ص 297 شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالرحمن بن محمد بن احمدبن فوران فورانی مروزی. مکنی به ابوالقاسم. رجوع به عبدالرحمن... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالرحمن بن محمد بن عبدالله اندلسی مرسی. مکنی به ابوالقاسم و معروف به ابن حبش نحوی. رجوع به عبدالرحمن... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالرحمن بن محمد موصلی. رجوع به عبدالرحمن... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالرحمن بن منده. رجوع به بنومنده و رجوع به عبدالرحمن... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالرحمن بن یوسف اصفهانی. رجوع به عبدالرحمن... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالصمدبن عمر بن محمد بن اسحاق واعظ. رجوع به عبدالصمد... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالصمدبن منصوربن حسن بن بابک. رجوع به ابن بابک و رجوع به عبدالصمد... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالعزیزبن بحر یا جریر یا نحریربن عبدالعزیز. مشهور به ابن براج و ملقب به قاضی سعدالدین. رجوع به ابن براج عبدالعزیز... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالعزیزبن بندار شیرازی. رجوع به عبدالعزیز... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالعزیزبن عبدالله الاویسی. محدث است.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالعزیزبن عبدالله بن محمد بن عبدالعزیز فقیه شافعی. مکنی به ابوالقاسم. رجوع به عبدالعزیز... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالعزیزبن یوسف. کاتب دیوان عضدالدوله. رجوع به عبدالعزیز... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسین بن زیدبن حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام. رجوع به عبدالعظیم ابوالقاسم... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالکریم بن محمد رافعی قزوینی. رجوع به عبدالکریم... شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالکریم بن هوازن عبدالملک بن طلحه بن محمد بن ابی القاسم فقیه شافعی نیشابوری معروف به قشیری. و مکنی به ابوالقاسم. رجوع به عبدالکریم... و رجوع به قشیری شود.
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالله بن احمدبن عامربن سلیمان طائی. از فقهای شیعه. کتاب القضایا و الاحکام از اوست. (ابن الندیم).
ابوالقاسم
[اَ بُلْ سِ] (اِخ) عبدالله بن احمدبن القائم. رجوع به مقتدی، عبدالله بن ذخیره الدین ابی العباس احمدبن القائم... شود.