جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)
احمد
[اَ مَ] (اِخ) شیرازی. رجوع به احمدبن عمر بن سریج... و رجوع بروضات الجنات ص57 شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) صائب بک. او راست: وقعه السلطان عبدالعزیز بزبان ترکی و محمد توفیق جانا آنرا تعریب کرده، طبع مطبعهء هندیه بسال 1319 ه . ق. (معجم المطبوعات).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) الصابونی. رجوع به صابونی (احمد) شود. (معجم المطبوعات).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) صاحب. رجوع به احمدبن محمد ملقب بشهاب الدین شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) صاعدی (قاضی...) از سرداران امیر قرایوسف. و او پس از قتل سلطان معتصم در اصفهان عصابهء عصیان بر پیشانی بسته ابواب شهر بر روی میرزا اسکندر نگشاد بنا بر آن خرابی تمام در ظاهر آن بلده روی نموده و در آن اثنا میرزا رستم بحدود شهر رسید...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) صالح. مدرس جغرافیا در دارالعلوم مصر. او راست: علموا الاطفال... طبع بولاق سال 1312 ه . ق. (معجم المطبوعات).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) الصاوی. او راست: بلغه السالک لاقرب المسالک و آن حاشیه ای است بر اقرب المسالک الی مذهب مالک، تألیف احمد الدردیر. وفات 1241 ه . ق.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) (خواجه...) صدرالدین خالدی زنجانی ملقب بصدر جهان. وزیر ارغون خان در سال 691 ه . ق. و برادر او قطب الدین احمد قاضی القضاه و متولی موقوفات بود. رجوع بحبط ج2 ص46 و رجوع به احمد خالدی... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) صدرالشریعه حنفی. رجوع به احمدبن عبیدالله... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) صفی الدین. ممدوح حکیم ضیاءالدین محمود کابلی:
صفی دین معین ملت استاد ملوک احمد
توئی والا خداوند فلک چاکر غلام انجم.
رجوع به لباب الالباب ج2 ص416 شود.
صفی دین معین ملت استاد ملوک احمد
توئی والا خداوند فلک چاکر غلام انجم.
رجوع به لباب الالباب ج2 ص416 شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) صفی الدین بن صالح یمنی معروف به ابن ابی الرجال. او ادیبی عالم بود و در صنعا میزیست. او راست: مطلع البدور و مجمع البحور. و خطابت و انشاء خطبه بزمان امام متوکل علی الله اسماعیل بن قاسم با او بود. و از مقربین امام و ملازم...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) صلاح الدین. رجوع به احمدبن عبدالسید اربلی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) صماقووی کشفی. رجوع به احمدبن ابی بکربن محمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) صنهاجی. یکی از مشاهیر علمای مغرب است. او راست کتاب الدیباج و قریب چهل کتاب دیگر. مولد او بسال 963 و وفات در 1032 ه . ق. بود. رجوع به بابا تنبکتی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) الصیادی الرفاعی، عزالدین احمدبن عبدالرحیم بن عثمان بن حسن الحسینی الصیادی الرفاعی. در فهرست دارالکتب المصریه چاپ اول وفات او بسال 670 ه . ق. در نودوشش سالگی آمده است. او راست: المعارف المحمدیه فی الوظائف الاحمدیه طبع مطبعهء محمد المصطفی سال 1305 ه . ق. (معجم...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) الضبی. مکنی بابوالعباس. رجوع به ابوالعباس ضبی و کتاب محاسن اصفهان مافروخی ص85 شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ضیاءالدین. رجوع به گموشخانه لی شود. (معجم المطبوعات).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ضیاءالملک بن خواجه نظام الملک وزیر محمد بن ملکشاه. خوندمیر در دستورالوزراء (ص185) آرد که: او در زمان سلطان محمد رایت وزرات برافراخت و مدت چند سال از روی استقلال بلوازم آن امر پرداخت. چون آفتاب اقبالش بسرحد زوال رسید بسببی از اسباب نسبت به سید ابوهاشم...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) طالشی جیلی. او راست: حاشیه بر حاشیهء سید شریف بر تجرید.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) طالقانی. رجوع به ابونصر احمدبن ابراهیم طالقانی شود.