جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ابوعبدالله: (تعداد کل: 918)
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حسین بن علی نمری بصری لغوی. رجوع به حسین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حسین بن محمد بن عبدالوهاب. معروف به بارع دباس. نحوی شاعر. رجوع به ابوعبدالله بارع و رجوع به حسین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حسین بن محمد القطان الشافعی. او راست: کتاب المطارحات.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حسین بن محمدونی قهستانی فرضی. حاسب امام در فرائض. رجوع به حسین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حسین بن موسی بن هبه الله دینوری نحوی معروف به جلیس. رجوع به حسین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حسین بن میکائیل. رجوع به حسین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حسین بن ناصرالدوله. از ملوک بنی حمدان در موصل از سال 371 تا 380 ه . ق. و رجوع به حسین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حسین بن نصربن خمیس. رجوع به حسین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حسین بن نصربن احمد. رجوع به حسین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حسین بن نصربن محمد کعبی. رجوع به حسین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حسین بن نظام الملک (خواجه...). یکی از وزرای سلجوقی است. و رجوع به حسین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حسین بن هارون بن جعفر ضبی. رجوع به حسین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حسین بن یحیی بن عیاش قطان. رجوع به حسین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حسین بن یحیی متوی. رجوع به حسین... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حصری. از قدمای شیوخ طریقت و زهد معاصر هارون و مأمون عباسی. در اواخر مائه دویم و اوائل مائهء سیم. مولد و منشأ وی بصره و شاگرد فتح موصلی است. و درک صحبت بشر حافی کرده است. او گوید: که از فتح موصلی شنیدم که...
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حضرمی. از مشاهیر عرفای اواخر مائهء سیم معاصر معتضد و مقتدر عباسی. و شیخ محمد مرتعش درک صحبت او کرده است و گوید: پس از آن که بیست سال با کس سخن نگفته بود از وی پرسیدم تصوف چیست باز برای اینکه سخن نگفته باشد...
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حکم بن عبدالله بن سعد الایلی. محدّث است.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حکم بن عیینهء مولی الکنده. محدّث است و بعضی کنیت او را ابومحمد گفته اند.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حکم بن معبد الاصفهانی. رجوع به حکم... شود.
ابوعبدالله
[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) حمّاد خیاط. از تابعین است و احمدبن حنبل از او روایت کند.