جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زاهد. ملقب بشهاب الدین و مکنی به ابوالعباس (شیخ...) او راست: تحفه السالک المبتدی و لمعه المنتهی و مقدمه الزاهد. وفات وی بسال 818 ه . ق. بود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زئبقی بن عبده. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زبیدی ملقب بشهاب الدین. رجوع به احمدبن عثمان بن ابی بکربن بصیص... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زردی. او احمدبن محمد بن عبدالله ادیب لغوی علامه است. رجوع به احمدبن محمد بن عبدالله... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زروق. رجوع به احمدبن محمد بن عیسی.... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زروق. ملقب بشهاب الدین فاسی مغربی صوفی. او راست: تأسیس القواعد والاصول و تحصیل الفوائد لذوی الوصول و النصیحه الکافیه لمن خصّه الله تعالی بالعافیه. وفات وی بسال 899 ه . ق. بود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زَرّین رَملی. محدث است. (منتهی الارب).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زکی ابوشادی. مولد او بمصر سنهء 1309 ه . ق. بود. او راست: قطره من یراع فی الادب و الاجتماع. و او را مؤلفات دیگر است. (معجم المطبوعات).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زکی باشا. رجوع به زکی باشا احمد شود. (معجم المطبوعات).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زکی الخرشی مهندس. او راست: الاجراس الکهربائیه فی کیفیه ترکیبها و اصلاحها و ما تحتاج الیه. طبع مطبعهء النهضه العربیه 1333 ه . ق./ 1915م. (معجم المطبوعات).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زکی صفوت. فارغ التحصیل از مدرسهء دارالعلوم و مدرس زبان عربی در مدرسهء الامیرفاروق سنهء 1345 ه . ق. او راست: صفوه المنشآت. و آن مجموعه ای است از انشاء در دو جزء که در مطبعه الرحمانیه بسال 1341 ه . ق. بچاپ رسیده است. (معجم المطبوعات).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زکی یوزباشی. یکی از معلمین ریاضی و یوزباشی ارکان مدرسهء حربیه. او راست: اللاَلی السنیه فی تعلیم قراء الخرط الطوبوغرافیّه. طبع مصر بسال 1290 ه . ق. و الهدایه العباسیه فی التواریخ الفلکیه. (معجم المطبوعات) .
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زمجی یا زمچی. نام یکی از سران و پهلوانان لشکر ابومسلم مروزیست. مؤلف آنندراج گوید: نام مردی صاحب خوارق که قصه خوانان وضع کرده اند و در قصهء ابومسلم مروزی اکثر ذکر او می آید. و در مؤیدالفضلاء آمده: کیفیت پیوستن احمد بر آن جمله است که...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زمن. رجوع به احمد کتاکت شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زناتی بک (شیخ...). ناظر مدرسه القبه الخدیویه و مدرسه العذبه المتمدنه. او راست: الدین القویم برسم المدارس الخصوصیه للحضره الفخیمه الخدیویه. مطبوع مطبعه الاَداب 1316 ه . ق. والصراط المستقیم فی تفسیر القرآن الکریم یشتمل علی تفسیر آیات من القرآن الکریم مما یتعلق بالاعتقادات والعادات و مکارم...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زنده پیل. رجوع به احمدبن ابی الحسن بن محمد بن جریربن عبدالله بن لیث بن جریربن عبدالله البجلی... و رجوع به احمدبن جریر... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زورق. رجوع به احمدبن محمد بن عیسی برلسی شود. و در بعض مآخذ رزوق آمده است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زوزنی. مکنی به ابوسهل بن محمد. یکی از مشاهیر فقهای شافعیه است و کتابی بنام جمع الجوامع بطرز مختصر مزنی کرده است. (قاموس الاعلام).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زوزنی. مکنی به ابونصربن علی. وی از شعرای عهد عضدالدولهء دیلمی است و در بغداد میزیست. رجوع به قاموس الاعلام شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) زین الدین. رجوع به احمدبن احمد زبیدی شود.