جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)
احمد
[اَ مَ] (اِخ) دمنهوری. مولد و منشأ او مصر است. او یکی از علمای علوم عقلیه و نقلیه است و بالاخص در هیئت و حکمت و طب صاحب ید طولائی است و درعلوم متنوعه صاحب تاَلیف است. وفات او به 1192 ه . ق. بوده است. (قاموس الاعلام).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) دمیاطی (شیخ...). او راست: نخبه الرسائل و بلغه الوسائل.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) دمیاطی. رجوع به احمدبن آیبک شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) دُنبلی بن نصر. از قبیله ای از اکراد موسوم به دُنبل. یکی از علمای فقه شافعی است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) الدهلوی. رجوع به دهلوی و معجم المطبوعات شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) دیکقوز. او راست: شرحی بر مراح الارواح تألیف احمدبن علی مسعود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) دیلمی مشهور بابن عصیده. رجوع به احمدبن عبیدبن ناصح... و رجوع بروضات الجنات ص55 شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ذغله یا دقله. او راست: ایدرولیک یا علم حرکه المیاه و موازاتها (معرّب) چ سنگی بولاق سال 1257 ه . ق. و حساب المثلث. که بفرانسه تریگونومتری نامند. (معرب) چ بولاق بسال 1259 و رضاب الغانیات فی حساب المثلثات (معرب) چ بولاق 1259. (شاید این دو کتاب...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ذوالسیفین. رجوع به احمدبن کنداجیق شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ذوالفضائل. رجوع به احمدبن محمد اخسیکتی... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ذوالفقار. رجوع به ابوالحسن احمد و معجم المطبوعات شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) الذهبی. سومین از شرفای فلالی مراکش. (1139 تا 1141 ه . ق.).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) رازی. رجوع به امین احمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) رأس الانصار. رجوع به احمدبن علی بن موسی... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) راضی باللّه. رجوع به احمدبن جعفر راضی باللّه... و راضی باللّه... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) رافع. رجوع به طهطاوی شود. (معجم المطبوعات).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) رانی مکنی به ابوالفضل بن حسن واعظ دمشقی وی بدمشق فرود آمد و از ابوالحسن صخر الازدی حدیث شنود و ابن السمعانی گوید: ران مدینه ای است در ارمینیه و آن غیر ارّان آذربایجان است. (تاج العروس مادهء رین).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) راوندی. رجوع به ابن راوندی و رجوع بروضات الجنات ص54 شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) رزوق. او راست: قواعدالتصوف. علی وجه یجمع بین الشریعه والحقیقه طبع مصر بسال 1318 ه . ق. (معجم المطبوعات).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) رسام حموی مکنی به ابوالعباس و ملقب به شهاب الدین. او راست: معادن الجواهر. (مقادیرالجوهر). رجوع به احمدبن ابی بکر حموی.... شود.