جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)
احمد
[اَ مَ] (اِخ) اسکوبی. رجوع به والهی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) اسود دینوری. یکی از شیوخ اهل طریقهء تصوف معاصر قشیری. رجوع به احمدبن محمود صوفی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) اشبیلی، ملقب به ابن الحاج. نسب او چنین است: ابوالعباس احمدبن محمد بن احمد الاشبیلی. او راست: النقد علی المقرب. (روضات ص86 س آخر).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) الاشهب الفیومی الترساوی. او راست: الاعتصام فی عقائد الاسلام، طبع سنگی مطبعهء شرف به سال 1313 ه .ق .
احمد
[اَ مَ] (اِخ) اصفهانی. رجوع به احمدبن سعد... و روضات الجنات ص58 شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) اصفهانی. رجوع به احمدبن عبدالله و روضات الجنات ص75 شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) اصفهانی. رجوع به احمدبن محمد بن حسن... و روضات الجنات ص67 شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) افضل. رجوع به احمدبن افضل شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) افضل (امیر...). از امراء سلطان ابوسعید. رجوع بحبط ج2 ص226 شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) افضل الدین. رجوع به احمدبن ابی حامد کرمانی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) افغان. رجوع به احمد شاه افغان... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) افلاکی. او راست: مناقب العارفین و مراتب الکاشفین، فارسی در ترجمهء مولانا جلال الدین رومی که به سال 770 ه .ق . بانجام رسیده است. (کشف الظنون).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) افندی (معید...). رجوع به دامادزاده و مفتی زاده شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) افندی، مکنی به ابوبکر افندی زاده. یکی از شیخ الاسلام های دورهء سلطان مصطفی خان ثالث. او پسر ابوبکر تیره ای است. مولد او به سال 1097 ه .ق . بود. در جوانی داماد شیخ الاسلام محمود افندی شد. در 1142 ملای غلطه و در 1148 ملای...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) اقطع. رجوع به احمدبن بویه و رجوع به معزالدوله احمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) (افندی) الالفی. یکی از موظفین مزارع امیر عمر پاشاطوسون. او راست: زراعه القطن و مقاومه آفاته و تحسین انواعه، مطبعهء المقطم به سال 1911 م. و خلاصه الرز. قال: انه استخلصه من مذاکراته التی قیدها اثناء اشغاله بزراعه الرز فی بعض جهات من مناطقه بمدیر بات الغربیه...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) الهی (شیخ...). او راست: شرح فارسی مبسوطی بر مفتاح الغیب صدرالدین قونوی، که به سال 880 ه .ق . بپایان رسیده است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) امام. رجوع به احمدبن محمد بن عمر العتابی... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) امام السابق واللاحق. رجوع به احمدبن علی خطیب بغدادی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) امامی. قطب الدین (قاضی..). از بزرگان اواخر دولت تیموری. رجوع به حبیب السیر ج2 ص228 و 255 شود.