جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر. رجوع به احمدبن ابی الحارث... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر. رجوع به احمدبن الاسبر تکسینی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر. رجوع به احمدبن حامدبن محمد آلُه اصفهانی و رجوع به ابونصر احمدبن حامد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر احمدبن عبدالباقی. رجوع به احمدبن عبدالباقی... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر. رجوع به احمدبن عبدالله بن ثابت... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر. رجوع به احمدبن علی... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر. رجوع به احمدبن مجدالدوله شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر. رجوع به احمدبن محمد بن جریر... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر. رجوع به احمدبن محمد بن عمر العتابی... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر. رجوع به احمدبن محمد بن مسعود وبری... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر سامانی. رجوع به احمدبن اسماعیل سامانی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر طالقانی. رجوع به ابونصر احمدبن ابراهیم طالقانی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر، ملقب بقطب الدوله و مشهور باحمد اول ابن علی. از سلاطین ایلک خانیهء ترکستان (از حدود 401 تا 407 ه .ق .). رجوع به قطب الدوله ابونصر احمد اول ابن علی و رجوع به آل افراسیاب شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر کاشی. رجوع به ابونصر احمد کاشی معین الدین شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونصر، نصرالدوله. رجوع به نصرالدوله ابونصر... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابونعیم حافظ اصفهانی. رجوع به ابونعیم احمدبن عبدالله... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابوالولید. رجوع به ابوالولید احمدبن ابی الرجا و احمدبن ابی الرجا... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابویعلی. رجوع به احمدبن علی بن مثنی و رجوع به ابویعلی احمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابویعلی. رجوع به احمدبن محمد بصری ... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابویعلی سجزی. رجوع به احمدبن حسن بن محمود... شود.