جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه لیز: (تعداد کل: 2)
لیز
(ص) نسو. لغزان(1). املس. لغزناک. سخت هموار. مانند مرمری تراشیده و بر زمین نصب کرده که پای رونده بر آن لغزد. لغزاننده، چنانکه زمین یخ بسته. لغزنده و نرم را گویند و هر چیز که با او لغزندگی و نرمی باشد. (برهان). لغزنده: معدهء لیز و آب هندوانه.
- لیز شدن...
- لیز شدن...
لیز
[لَ] (ع مص) پناه گرفتن به کسی. (منتهی الارب).