جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه غالب: (تعداد کل: 42)
غالب
[لِ] (اِخ) طبیب. وی مشهور به طبیب المعتضد بالله است ولی در آغاز کارش طبیب پدر او (موفق) بود و در روزگار خلافت متوکل به خدمت موفق مشغول بوده و به او اختصاص داشته است، و بسبب همین سابقه هنگامی که موفق به خلافت رسید غالب را بسیار بنواخت و...
غالب
[لِ] (اِخ) نجم الدوله دبیرالملک میرزا اسداللهخان متخلص به غالب. شاعر و محقق بزرگ به زبان فارسی که به زبان اردو نیز آثار دارد. وی به زیبایی و علو سبک شهرت یافته است. در دیوان فارسی خود، گاهی «اسد» تخلص میکند و گاهی نیز میرزا نوشه نامیده شده است. غالب...