جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه علی: (تعداد کل: 1,808)
علی
[عَ] (اِخ) تاج الدین، مکنّی به ابوالمکارم. وی عالم و فقیه بود و تالیفاتی در امور شرعی داشت. و در سال 712 ه . ق. درگذشت. (از معجم المؤلفین بنقل از شدالازار ص220).
علی
[عَ] (اِخ) رشیدالدین. وی از امرای بزرگ دربار سلطان شمس الدین التمش بود. وقتی در روز سه شنبه بیست وششم صفر سال 630 ه . ق. سپاه سلطان شمس الدین پس از یازده ماه محاصرهء قلعهء کوالیار واقع در هندوستان، توانست آن را بگشاید و کوتوال آن قلعه فرار کرد،...
علی
[عَ] (اِخ) اختیارالدین، ابن احمد (دهقان...). ممدوح سوزنی. رجوع به علی (ابن احمد) شود.
علی
[عَ] (اِخ) شرف الدین. وی از جانب سلطان ملکشاه، والی حلب و محصل خراج انطاکیه بود. وقتی در سال 477 ه . ق. سلیمان شاه بن قتلمش بفرمان سلطان الب ارسلان اکثر بلاد شام را مسخر ساخت و انطاکیه را نیز در این سال فتح کرد، شرف الدین علی که...
علی
[عَ] (اِخ) شرف الدین مرعشی. رجوع به علی مرعشی شود.
علی
[عَ] (اِخ) شمس الدین. از فضلای قرن چهاردهم ه . ق. او راست: التنویرالکافی فی التصویر الفوتوغرافی (فتوگرافی)، که در سال 1319 ه . ق. در قاهره در زمان حیات مؤلف بچاپ رسید. (از معجم المؤلفین از فهرس الریاضیات المکتبه البلدیه ص 71).
علی
[عَ] (اِخ) ضیاءالدین (امیر...). حاکم مرو. رجوع به ضیاءالدین علی شود.
علی
[عَ] (اِخ) عبدالله پوری. رجوع به علی پوری شود.