جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه علی: (تعداد کل: 1,808)
علی
[عَ] (اِخ) ابن یوسف بن تاشفین لمتونی، مکنّی به ابوالحسن. دومین تن از ملوک نقابدار مرابطان در مراکش. رجوع به علی لمتونی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن یوسف بن حریز (یا جریر)بن فضل بن معضادبن فضل لخمی شطنوفی شافعی، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی شطنوفی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن یوسف بن حسن زرندی انصاری، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی زرندی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن یوسف بن حیدره بن حسن رجبی، ملقّب به شرف الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی رجبی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن یوسف بن رمضان موصلی حنفی، ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی موصلی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن یوسف بن زیان وطاسی، مکنّی به ابوحسون. وزیر عبدالحق بن عثمان در فاس. رجوع به علی وطاسی (ابن یوسف بن...) شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن یوسف بن شیبان ماردینی، مشهور به ابن صفّار و ملقّب به جلال الدین. وی در سال 575 ه . ق. در ماردین متولد شد. رجوع به ابن صفّار و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج7 ص 265. الوافی صفدی ج12 ص 230. فوات الوفیات ابن شاکر ج2...
علی
[عَ] (اِخ) ابن یوسف بن عبدالجلیل نیلی، ملقّب به ظهیرالدین. رجوع به علی نیلی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن یوسف بن عبدالله بن یوسف جوینی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی جوینی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن یوسف بن علی بن مطهر حلی، ملقّب به رضی الدین. رجوع به علی حلی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن یوسف ایوبی، مشهور به ملک افضل نورالدین. رجوع به علی ایوبی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن یوسف بصری، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی بصری (ابن یوسف...) شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن یوسف مرابطی. رجوع به علی مرابطی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن یونس. نام او علی بن عبدالرحمان بن احمدبن یونس بن عبدالاعلی صدفی مصری، مکنّی به ابوالحسن است. رجوع به ابن یونس (ابوالحسن علی بن...) و نیز رجوع به علی (ابن عبدالرحمان بن احمدبن...) شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن یونس بن عبدالله لهواری تونسی، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی لهواری شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن یونس عاملی نباطی بیاضی، مکنّی به ابومحمد و ملقّب به زین الدین. رجوع به علی بیاضی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابواسحاق. تابعی بود. (از منتهی الارب).
علی
[عَ] (اِخ) ابواسد. تابعی بود. (از منتهی الارب).
علی
[عَ] (اِخ) ابوزیاد. تابعی بود. (از منتهی الارب).
علی
[عَ] (اِخ) ابوزیاد. محدّث بود و شعیب بن کهتم از او روایت کرد. رجوع به ابوزیاد (علی...) شود.