جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه علی: (تعداد کل: 1,808)
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن سلک فالی، مکنی به ابوالحسن و مشهور به مؤدب. رجوع به علی فالی (ابن احمدبن...) شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن سهل فوشنجی هروی، مکنی به ابوالحسن. از عرفای نیمهء اول قرن چهارم هجری. رجوع به ابوالحسن فوشنجی و نامهء دانشوران ج3 ص 35 و حبیب السیر چ خیام ج2 ص304 شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن طالب معدل. رجوع به علی معدل شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن عباس اندآنی، مکنی به ابوالحسن. والی اصفهان. رجوع به علی اندآنی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن عبدالرحمان بن احمدبن عبدالرحمان بن یعیش زهری باجی، مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی باجی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن عبدالعزیزبن عبدالحق بن خراسان، مشهور به ابن خراسان. آخرین تن از امرای آل خراسان در تونس بود. وی در سال 553 ه . ق. پس از درگذشت عمش عبدالله بن عبدالعزیز به حکومت رسید ولی در سال 554 ه . ق. بر اثر فشار عبدالمؤمن کومی،...
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن عبدالعزیز میوروقی، مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی میوروقی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن عبدالله بغدادی، مکنی به ابوخطاب. رجوع به علی بغدادی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن عبدالمؤمن زواوی مغربی مالکی. رجوع به علی زواوی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن عبدالنبی بن محمد طسوجی. رجوع به علی طسوجی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن عبدالواحد مقدسی حنبلی، مشهور به ابن بخاری و ملقب به فخرالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی بخاری شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن عثمان بن محمد بن اسحاق سلمی مناوی قاهری شافعی. رجوع به علی مناوی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن عرام بن احمد ربعی اسوانی. رجوع به علی ربعی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن علی بن احمد ارموی حنبلی، ملقب به زین الدین. رجوع به علی ارموی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن علی بن بندار یزدی حنفی، مکنی به ابوالقاسم. رجوع به علی یزدی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن علی بن سلیمان فالی، مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی فالی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن علی بن عبدالمنعم، مشهور به ابن هبل و خلاطی، و ملقب به مهذب الدین، و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابن هبل و علی خلاطی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن علی بن محمد بن جعفربن عبدالله بن حسین بن علی بن ابی طالب، مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی عقیقی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن علی بن محمد بن دواس القنا الواسطی، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن واسطی. از معاریف علمای نجوم. رجوع به ابوالحسن (علی بن احمدبن...) و تاریخ الحکماء قفطی ص240 شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن علی جندی یمنی. رجوع به علی جندی شود.