جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه علی: (تعداد کل: 1,808)
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن احمد قلقشندی مصری شافعی. نسابهء قرن هشتم هجری. رجوع به علی قلقشندی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن اسعدبن ابی بکربن محمد بن عمر بن ابی الفتوح بن علی بن ابی الفتوح بن علی بن صبح اصبحی یمنی، ملقب به ضیاءالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به أصبحی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن بکری، مکنی به ابوالحسن. نام او را بصورت «علی بن عمر بن احمدبن عبدالباقی بن بکری» نیز آورده اند. وی کتابدار کتابخانهء نظامیه و از مردم باب الازج بود و در هجدهم رمضان سال 575 ه . ق. درگذشت و در «وردیه» دفن گردید. او نحو...
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن تقی بن صالح، مشهور به ابن حجه و شهید ثانی (911 - 957 ه . ق.). فقیه و اصولی و محدث و متکلم بود و در مکه اقامت داشت. او راست: 1- البدایه فی الدرایه. 2- روض الجنان فی شرح الارشاد، در فقه شیعه. 3- غنیه...
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن تقی الدین بخاری مکی شافعی، مشهور به قبانی. رجوع به علی بخاری شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن حرب. محدث است. (منتهی الارب).
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن حرب سمیرمی، مکنی به ابوطالب و ملقب به کمال الدین. رجوع به علی سمیرمی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن حسن بن ابراهیم تجیبی اندلسی مالکی، مشهور به حرالی. رجوع به علی حرالی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن حسن مذحجی، مشهور به بحده و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی مذحجی شد.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن حسن یمانی، مشهور به ابن علیف. وی شاعر بود و در سال 855 ه . ق. درگذشت. او را دیوان شعری است. (از معجم المؤلفین ج7 ص14 از هدیه العارفین ج1 ص732).
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن حسین بن احمدبن حسین بن محمویه یزدی شافعی، مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی یزدی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن حسین حسینی علوی آملی، ملقب به ممتازالعلماء و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی آملی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن حسین قطیفی. رجوع به علی قطیفی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن حمدون اندلسی حمیری، مکنی به ابوالحسن و ملقب به نورالدین. نحوی و لغوی قرن هفتم هجری. رجوع به ابوالحسن حمیری شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن حِنّی. محدث است. (منتهی الارب).
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن خاتون عاملی. فقیه و ادیب قرن دهم هجری. رجوع به علی عاملی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن خلف بن محمد باذش انصاری غرناطی، مشهور به ابن باذش و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابن باذش و غرناطی و علی باذش شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن زکریا، مشهور به ابن زکرون و مکنی به ابوالحسن. فقیه و عالم علم فرائض و محدث و صوفی از اهل طرابلس بود که در سال 370 ه . ق. درگذشت. او را مؤلفات بسیاری است. (از معجم المؤلفین ج7 ص15 از الدیباج ابن فرحون ج1 ص201).
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن زین الدین بحری (علی تقی...). رجوع به علی بحری شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن احمدبن سعیدبن حزم بن غالب بن صالح بن خلف بن سفیان بن یزید فارسی اندلسی قرطبی یزیدی، مکنی به ابومحمد و مشهور به ابن حزم. فقیه و ادیب قرن پنجم هجری. رجوع به ابن حزم و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج7 ص16 و سیر النبلاء ذهبی...