جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه علی: (تعداد کل: 1,808)
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن محمد حسینی جویمی شیرازی شافعی، ملقب به نورالدین. رجوع به علی جویمی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن محمد دهکی رازی، مکنی به ابوالقاسم. رجوع به علی دهکی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن محمد زهری شروانی مدنی نقشبندی حنفی، ملقب به کمال الدین. رجوع به علی شروانی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن معلی. از مشایخ شیعه و راوی فقه، از ائمه بود. (از الفهرست ابن الندیم).
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن موسی بن جعفر الصادق (ع). فرزند او «محمد» روایت کند که با پدر خود «علی» در وقتی که سخت محتاج بودند بنزد امام حسن عسکری (ع) رفتند و آن امام از عالم غیب به حاجت آنان پی برد و بدانها کمک کرد. تفصیل واقعه در...
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن هاشم. از علماء و فقهای شیعه است و کتاب المناقب و کتاب اختیار القرآن و کتاب قرب الاسناد و کتاب نوادر القرآن از اوست. (از الفهرست ابن الندیم). اما در همان کتاب الفهرست کتاب المناقب و کتاب اختیار القرآن و کتاب قرب السناد از علی...
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن هاشم قمی، مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی قمی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم انباری شیعی. از فضلای قرن دهم هجری. رجوع به علی انباری شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم بحری مصری مالکی، ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. از قضات قرن نهم هجری. رجوع به علی مصری شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم حصری، مکنی به ابوالحسین. از عرفای قرن چهارم هجری. رجوع به ابوالحسین حصری شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم خزاعی، مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی خزاعی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم درویش، ساکن حلب. رجوع به علی درویش شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم رامزبن ابراهیم حسن. از اطبای قاهره است. رجوع به علی رامز شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم قمی. از فقهای قرن 14 هجری. رجوع به علی قمی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابراهیم کنانی فیجاطی، مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی کنانی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابی احمد حسین طاهربن موسی بن محمد بن موسی ابراهیم بن امام موسی بن جعفر الصادق (ع)، ملقب به علم الهدی و ثمانینی و ذوالثمانین و ذوالمجدین و سیدمرتضی و شریف مرتضی. رجوع به علم الهدی موسوی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابی اصیبعه علی بن خلیفه بن یونس بن ابی القاسم بن خلیفهء خزرجی، مشهور به ابن ابی اصیبعه و ملقب به رشیدالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی بن خلیفه بن یونس بن... و ابن ابی اصیبعه شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابی بکربن حمیر یمنی همدانی، ملقب به سراج الدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی همدانی شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابی بکربن خلیفهء همدانی حسینی یمانی شافعی، مشهور به ابن أزرق و ملقب به موفق الدین و نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی أزرق شود.
علی
[عَ] (اِخ) ابن ابی بکربن سلیمان هیثمی شافعی، ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی هیثمی شود.