جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه علوی: (تعداد کل: 45)

علوی

[عَ لَ] (اِخ) طاهربن حسین ابن طاهربن محمد. رجوع به علوی حسینی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) عباس بن سلطان عبدالرحمان علوی، مکنی به ابوالفضل. او را مجموعه ایست. وفات وی در سال 1296 ه . ق. بود. (از معجم المؤلفین ج5 ص60).

علوی

[عَ لَ] (اِخ) عبدالرحمان بن ابراهیم بن اسماعیل بن عبدالله بن عبدالرحمان بن محمد بن یوسف علوی یمانی زبیدی. رجوع به علوی زبیدی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) عبدالرحمان بن محمد یوسف بن عمر بن علی بن ابی بکر علوی زبیدی یمانی حنفی، ملقب به وجیه الدین. رجوع به علوی زبیدی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) عبدالسلام بن عمر علوی حسنی. رجوع به علوی حسنی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) عبدالسلام الضریربن سلطان محمد بن عبدالله بن اسماعیل علوی حسنی. رجوع به علوی حسنی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) عبدالصمدبن عبدالله علوی دامغانی، ملقب به شمس الدین. رجوع به علوی دامغانی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) عبدالله بن علی بن ابی المحاسن بن سعدبن مهدی علوی محمدی. رجوع به علوی محمدی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) عبیداللهبن علی بن ابراهیم بن حسن بن عبیداللهبن عباس علوی. وی فقیه بود و ابتدا در بغداد میزیست، سپس به مصر رفت و در سال 312 ه . ق. در آنجا درگذشت. او راست: الجعفریه فی فقه اهل البیت. (از معجم المؤلفین ج6 ص240 از اعیان الشیعه...

علوی

[عَ لَ] (اِخ) علی بن حسن (یا حسین)، مکنی به ابوالقاسم. از منجمان و ریاضی دانان مشهور قرن چهارم هجری بود. رجوع به ابن أعلم در همین لغت نامه و نیز به ریحانه الادب ج5 ص252 و قاموس الاعلام ج1 ص603 و نامهء دانشوران ج2 ص612 و أخبارالعلما ص157 شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) علی بن عبدالله بن احمد علوی حنفی. ادیب مصری. رجوع به علوی حنفی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) علی بن عبدالله بن علی بن عمر علوی طولقی جزائری حسنی خلوتی مالکی. رجوع به علوی طولقی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) عمر بن علی بن ابی بکر علوی یمنی حنفی، مکنی به ابوالخطاب. رجوع به علوی یمنی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) قاسم بن محمد بن هشام (یا هاشم) مدائنی. از علمای ریاضی قرن سوم و چهارم هجری. رجوع به قاسم بن محمد بن هشام شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) محمد بن احمدبن عمر بن یحیی. لغوی و نحوی. رجوع به علوی حضرمی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) محمد بن حسین بن عبیداللهبن حسین علوی شریف، مکنی به ابوعبدالله. رجوع به علوی شریف شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) محمد بن ظفربن محمد بن احمد علوی حسینی، مکنی به ابوالحسن. رجوع به علوی حسینی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) محمد بن علی بن عبدالرحمان، مکنی به ابوعبدالله. از فضلای قرن پنجم هجری بود. او راست: التعازی. (از معجم المؤلفین ج11 ص22 از اعلام الشیعه).

علوی

[عَ لَ] (اِخ) محمدطیب بن محمدصالح بن محمد عبدالله علوی مکی. رجوع به علوی مکی شود.

علوی

[عَ لَ] (اِخ) محمدمهدی. از مورخان بود که به سال 1315 ه . ق. درگذشت. او راست: تاریخ طوس، یا مشهد رضوی. (از معجم المؤلفین ج12 ص58 از فهرس دارالکتب المصریه ج8 ص63).

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.