جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حسین: (تعداد کل: 333)
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عالم حسینی. رجوع به حسین امیر حسینی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عباس. رجوع به حسین خاقانی و حسین رومی.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالحق. رجوع به حسین اردبیلی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالرحمان. رجوع به حسین بمنی و حسین سملالی و حسین رومی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالرحیم برادر عمران بن عبدالرحیم. محدث اصفهانی است. (ذکر اخبار اصفهان ج1 ص282).
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالسلام شاعر عرب. رجوع به جمل و ابوعبدالله شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالعزیز فهری. رجوع به ابن ابوالاحوص و حسین شالوسی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالعلام رفاعی. رجوع به حسین صیادی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالعلی. رجوع به حسین تبریزی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالقادر. رجوع به حسین کوکبانی و حسین صنعانی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالکریم جزائری. رجوع به حسین جزائری شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالله بن احمدبن عبدالجبار مکنی به ابوالفتح معری و معروف به ابن ابی حصینه شاعر عرب، در سروج در شعبان 457 ه . ق. درگذشت. اشعار وی در معجم الادباء ج4 صص64-75 آمده است.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالله بن احمدبن محمد بن اسماعیل بن محمد بن جعفر الصادق، دوازدهمین امام اسماعیلیه است.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالله بن احمد خرقی. رجوع به حسین خرقی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالله بن الجصاص. رجوع به جصاص در همین لغت نامه و الجماهر ص72 شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالله بن حمدان ملقب به ناصرالدوله و مکنی به ابومحمد از ملوک حمدانی است. رجوع به حمدانیان و ناصرالدوله شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالله بن حمران رقی. ابوعلی اصفهانی، حدیثهایی از وی آمده است. (ذکر اخبار اصبهان ج1 ص277).
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالله بن رواحه. رجوع به حسین حموی شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالله بن سینا. رجوع به ابن سینا شود.
حسین
[حُ سَ] (اِخ) ابن عبدالله بن عبدالعزیز فهری بلنسی. رجوع به ابوعلی حسین ... و حسین فهری شود.