جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه حسن: (تعداد کل: 522)

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمدبن هاشم. رجوع به حسن عجلی شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمدبن محمد اعرابی. رجوع به حسن غندجانی شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمدبن محمد بن قاسم. رجوع به حسن سمرقندی شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمدبن محمد طبری. رجوع به حسن جلابی شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمدبن مظفر خطیری. در 640 ه . ق. در هند متولد شد و به دمشق آمده به خانقاه خاتون با صوفیان بود. و در 724 ه . ق. درگذشت. (دررالکامنه ج2 ص13).

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمدبن هبه الله مجدالدین. مکنی به ابومحمد حلبی فرضی حنفی است که در حلب به سال 657 ه . ق. کشته شد. او راست: «فرائض سجاوندی». (هدیه العارفین ج1 ص282).

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمدبن هلال صرخدی. پدرش به ابن هبل معروفست. او در 683 ه . ق. متولد و در 779 ه . ق. درگذشت. (دررالکامنه ج2 ص13).

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمدبن یعقوب بن یوسف بن داود. مکنی به ابومحمد همدانی معروف به ابن الحائک و درگذشتهء 334 ه . ق. او راست: «الاکلیل فی انساب حمیر» در ده جلد، «دیوان شعر» در شش جلد و «زیج الهمدانی» و «سرائر الحکمه» و «صفه جزیره العرب» و «القصیده...

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمد اخباری. رجوع به حسن یوسف شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمد اصفهانی، معروف به جلال نقاش. رجوع به حسن نقاش شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمد بلخی. رجوع به عنصری شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمد جنابی (گناوه ای). رجوع به حسن قرمطی شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمد شجری از وزرای دربار الراضی بالله عباسی بود و در خانهء علی بن هارون بن علان یهودی جهبذ بر قرن الصراه سکونت داشت و چنان مردم و همسایگان را آزرده بود که چون ابومحمدبن جعفر حاکم بغداد شد و احمدبن شجری را بگرفت، مردم ریختند...

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمد کاشی. درگذشته در مشهد به سال 1342 ه . ق. حاشیه بر قوانین دارد. (ذریعه ج1 ص168 و ج6 ص176).

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمد کوخمیثنی. رجوع به حسن کوخمیثنی شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمد مادرانی. یکی از کتّاب دیوان آل بویه در دربار بغداد بود. رجوع به اخبار الراضی ص257 شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمد مهلبی. رجوع به حسن مهلبی شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمد نحوی. رجوع به حسن بغدادی شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن احمد هداجی مغربی. رجوع به حسن دراوی شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن اخی طاهر. رجوع به حسن بن محمد بن یحیی بن حسن شود.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.