جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حسن: (تعداد کل: 522)
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن واقد. برادر عبدالله بن واقد. وی را تفسیری است بر قرآن. (ذریعه ج4 ص271 بنقل از ابن الندیم).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن وفادار قمی. امام در لغت و استاد شیخ منتخب الدین بن بابویه قمی است. وی او را در فهرست خویش معرفی کرده است. (ذریعه ج2 ص234).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن وکیع. رجوع به حسن تنیسی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن وهب بن سعیدبن عمروبن حصین کاتب بغداد. معروف به ابن وهب، عهده دار دیوان رسائل معتمد عباسی بود و در 280 ه . ق. درگذشت. او راست: «دیوان الرسائل». (هدیه العارفین ج1 ص268) (الاعلام زرکلی چ1 ص241).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن وهب بن محمد بن علی. رجوع به حسن دمشقی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن هارون. یکی از کتّاب خلفای عباسی در دورهء آل بویه. رجوع به الاوراق صولی، ص257 و فهرست تجارب الامم شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن هانی بن عبدالاول بن صباح حکمی بغدادی درگذشتهء 196 ه . ق. رجوع به ابونواس و هدیه العارفین ج1 ص265 شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن هبه اللهبن محفوظ حصری. رجوع به حسن ربعی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن هبه اللهبن عبدالسید ادفوی دشناوی. به قاهره آمد و موسیقی را نیکو میدانست. و در پایان عمر زاهد گردید. (دررالکامنه ج2 ص48).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن هبه الله شیعی. رجوع به حسن یمنی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن هندو. حاکم سنجار و موصل بود. و صاحب ماردین به سال 754 ه . ق. او را کشت. (دررالکامنه ج2 ص48).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن یحیی بن عبدالخالق اسکندری شرف الدین ابوعلی غزولی. محدث است. و ابن رافع در معجم گوید: از وی اجازه دارم. (دررالکامنه ج2 ص48).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن یحیی بن علی بن حمود. رجوع به حسن حمودی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن یسار. رجوع به حسن بصری شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن یوسف بن مطهر، معروف به علامهء حلی. رجوع به حلی و علامه حلی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن یوسف بن محمد دجیلی بغدادی حنبلی (663 - 732 ه . ق.). در کودکی قرآن را حفظ کرد و در دمشق برمزی تلمذ کرد. (دررالکامنه ج2 صص48-49).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن یوسف معروف به ابن عشره. رجوع به ابن العشره و ذریعه ص221 و 246 و روضات الجنات شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن یوسف بن عمر. رجوع به حسن رسولی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن یوسف عباسی. رجوع به حسن مستضی ء شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن یوسف یکشهری. رجوع به حسن یکشهری شود.