جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه حبیب: (تعداد کل: 199)

حبیب

[حَ] (اِخ) قِرفهء عوذی. شاعری است از عرب.

حبیب

[حُ بَ] (اِخ) ابن کعب بن یشکر. شاعری است عرب را.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن محمد. وی از پدر خود از ابراهیم صائغ روایت دارد، و عبدالرحیم بن منیب از وی روایت کند. و این ابراهیم صائغ همان است که حبیب بن ابی حبیب خرطوطی از وی روایت میکرد. رجوع به این اسم و لسان المیزان ج2 ص172 شود.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن بن ابراهیم حنوی معروف به مهاجر عاملی معاصر و ساکن بعلبک یکی از علمای معروف امامیه و دارای تصانیف بسیار است مانند المراجعات (ترجمهء این کتاب به فارسی توسط سردار کابلی کرمانشاهی در تهران طبع شده) و الانتصار چ 1351. (الذریعه ج2 ص360).

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن محمد بن داود صنعانی مرغینانی. وی از پدر خود روایت کند و ابویعلی از او روایت دارد. عسقلانی گوید: خود او و پدرش را نمی شناسم. رجوع به لسان المیزان ج2 ص172 شود.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن مخنف بن سلیم غامدی (عمری). ابن منده گوید: حدیث او را از ابن جریح نقل کرده اند که: در روز عرفه نزد پیغمبر رسیده، و صحیح آن است که عبدالرزاق و جز او از ابن جریح از عبدالکریم از حبیب بن مخنف از پدرش مخنف بن سلیم...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن مرزوق. احمد گوید: لابأس به. ابن مدینی گوید: مشهور است. ابوداود جزری و ابن حبان او را ثقه شمرده. وی از نافع روایت کند. و جعفربن برقان از وی روایت دارد. (لسان المیزان ج2 ص172).

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن مروان تیمی مازنی. سابقاً بغیض نام داشت، پیغمبر او را حبیب نامید. رجوع به حبیب بن حبیب تیمی مازنی. و الاصابه ج1 ص323 و تنقیح المقال ج1 ص254 شود.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن مره. مری معاویه او را امیر حجاز کرد و مردم او را رد کردند. (العقد الفرید ج4 ص 89 و 90 از گفتهء ابن عباس). ابن اثر گوید: و در این سال (132 ه . ق.) حبیب بن مره مری که از قواد مروان أموی بود بثنیه...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن مسلمه بن مالک بن وهب بن ثعلبه بن وائله بن عمروبن شیبان بن محارب بن فهربن مالک. مکنی به ابوعبدالرحمان فهری قرشی حجازی. وی از حجاز به شام آمد. بخاری گوید: او صحابی است. مصعب زبیری گفته است: او را حبیب الروم می گفتند چه با رومیان...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن مطهربن رباب بن اشتربن جحوان بن فقعس کندی فقعسی. پیغمبر را درک کرد و آنقدر بزیست تا با حسین بن علی(ع) کشته شد. ابن کلبی او و پسر عمش ربیعه بن حوط بن رئاب (کذا) را یاد کرده است. (الاصابه ج2 ص58). و رجوع به حبیب بن...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن مطهر اسدی. رجوع به حبیب بن مظاهر اسدی شود.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن مظاهربن سین اسدی. وی از انصار حسین(ع) است که در کربلا کشته شد. شیخ طوسی او را یک مرتبه در عداد اصحاب علی(ع) و بار دیگر در عداد اصحاب حسن بن علی(ع) و سه دیگر از اصحاب حسین بن علی(ع) شمرده. در تحریر طاوسی و رجال کشی...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن مظاهر. حمادبن عثمان از او و او از ابوعبدالله(ع) روایتی دارد که در باب قطع طواف از کتاب من لایحضره الفقیه تألیف صدوق آمده است. حال او مجهول است چه اگر مقصود از ابوعبدالله، حسین بن علی باشد، زمان حمادبن عثمان متأخر است و اگر مقصود امام...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن معلل خثعمی. شیخ طوسی در کتاب رجال او را در عداد اصحاب صادق(ع) شمرده گوید: مولی و کوفی بود و نجاشی وی را به عنوان حبیب بن معلل خثعمی مداینی یاد کرده گوید: از ابوعبدالله و ابوالحسن الرضا(ع) روایت دارد و کتاب اصلی دارد که محمد بن...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن معلی. شیخ طوسی یک بار او را در عداد اصحاب باقر(ع) و یک بار از اصحاب صادق(ع) شمرده گوید: سجستانی بود و شاید همان حبیب سجستانی باشد که خواهد آمد. بهرحال ظاهر سخن امامی بودن اوست، لیکن مجهول الحال است. رجوع به تنقیح المقال ج1 ص253 شود.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن معن. پدر او معن شاعر معروف عرب است که دیوان او به سال 1903م. در اروپا چاپ شده است. گویند: معن شتران بسیار داشت و پس حبیب پسر او چندی از آنها بگرفت و با پسر عم خویش فضاله به شام رفت پس حبیب در این سفر...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن مغیرهء خفاف. مکنی به ابی المغیره. محدث است.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن مله (مهله) برادر ربیعه بن مله کنانی. ابن شاهین از طریق مدائنی از ابن عباس آرد که گفت: وفدی از بنی عبدبن عدی به نزد پیغمبر آمدند که در میان ایشان حارث بن وهب و عویمربن أخرم و حبیب و ربیعه دو پسر مله (مهله) و دسته...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن منجم. مکنی به ابی النجم. معاصر مهدی خلیفهء عباسی. او یکی از بلغای زبان عرب است. (ابن الندیم).

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.