جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه حبیب: (تعداد کل: 199)

حبیب

[حُ بَ] (اِخ) ابن حجر بصری. محدث است.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن حجر قیسی، مکنی به ابی حجر. محدث است. رجوع به عیون الاخبار ج1 ص282 شود.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن حذره. عسقلانی گوید: شناخته نیست. ابوبکربن عیاش از او نقل کرده که: چون پیغمبر(ص) ماعز را سنگسار کرد من نزد پدرم ایستاده بودم و چون سنگها به سر او بالا شد من ترسیدم پس پیغمبر مرا در آغوش کشید و بوی خوش عرق بدن او را شنیدم....

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن الحرث. صحابی است. و له وفاده. رجوع به حبیب بن حارث شود.

حبیب

[حُ بَ] (اِخ) ابن الحرث فی ثقیف. محدث است.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن حسان بن ابی ارشرَس اسدی. شیخ طوسی او را یک بار در عداد اصحاب سجاد(ع) شمرده گوید: مولای ایشان [ بنی اسد ] بود و از ابوجعفر باقر(ع) و ابوعبدالله صادق(ع) روایت کند، و بار دیگر در عداد اصحاب باقر(ع) شمرده و ظاهر سخن امامی بودن اوست،...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن حسن کلینی (متوفی 329 ه . ق.) در باب حدنباش (کفن دزد) از کتاب کافی و همچنین شیخ طوسی در باب حددزدی از کتاب تهذیب روایتهای او را از محمد بن ولید و از محمد بن عبدالجبار آورده اند. (تنقیح المقال ج1 ص252).

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن حسن بن ابان آجری. عبیداللهبن موسی از وی روایت کند. (الذریعه ج4 ص307 از تفسیر علی بن ابراهیم قمی ص343).

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن حسن بن شعبه. مکنی به ابی سفیان. محدث است.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن حسن قزار. مکنی به ابوالقاسم. وی از ابومسلم کجی و دیگران حدیث شنیده. حمامی و ابونعیم و دیگران از او نقل کنند. برقانی او را ضعیف دانسته، ابن ابی الفوارس و خطیب بغدادی در تاریخ بغداد و ابونعیم در حلیه او را ثقت دانسته اند. وفات او...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن حمار اسدی. ابوموسی از عبدان نقل کرده که: در سفرها با پیغمبر بوده و حدیثی از راه اعمش از عبدالله بن حارث از او نقل کرده که: در سفری با پیغمبر همراه بوده است، و برخی گویند او این داستان را از ابی ذر غفاری از پیغمبر...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن حماطه. رجوع به حبیب بن حمامه شود.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن حمامه سلمی. صحابیست. (تنقیح المقال ج1 ص254). و برخی ابن ابی حمامه و برخی حبیب بن حماطه گفته اند. شاعر و صحابی است، نام او در حدیثی آمده است که گفت: یا رسول الله انی قد اثنیت علی ربی. ابوموسی نیز نام او را از عبدان نقل...

حبیب

[حُ بَ ی یِ] (اِخ) ابن حنیف. مکنی به ابی حمزهء زیات. محدث است.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن حیاشه. صحابی است. رجوع به حبیب بن حباشه شود.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن حیان. صحابی است. مامقانی گوید: مکنی به ابورمشهء تیمی است. (تنقیح المقال ج1 ص254). ابن عبدالبر گوید: برخی گفته اند که نام ابورمشه حیان بن وهب است. و برخی گویند او رفاعه بن یثربی است. باتفاق پسر خود به نزد پیغمبر آمد، پیغمبر پرسید این همراه تو...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن خالد اسدی. وی از ابواسحاق سبیعی و اعمش روایت دارد. ابوحاتم گوید: لیس بقوی. ابن حبان او را در زمرهء ثقات شمرده است. (لسان المیزان ج2 ص170). برخی او را همان حبیب مالکی دانسته اند. (لسان المیزان ج2 ص174).

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن خدره. تابعی و محدث است. جاحظ گوید: وی از شعراء و علمای خوارج و از بنی شیبان است و مولای هال بن عامر بوده است. (البیان و التبیین ج1 ص273 و ج3 ص165). رجوع به حبیب بن حذره شود.

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن خراش بن حرب بن صامت بن کُباس بن جعفربن ثعلبه بن یربوع بن حنظله بن مالک بن زیدبن مناه بن تیم تیمی حنظلی. با مولای خود صامت از بنوسلمه از صحابهء پیغمبر است. بدر را دریافته هشام کلبی او را یاد کرده. ابن سعد و طبرانی و...

حبیب

[حَ] (اِخ) ابن خراش العصری. صحابی و از مردم بصره است و حدیث شریف «المسلمون اخوه لافضل لاحدٍ علی احدٍ الا بالتقوی» را او روایت کرده است. ابن منده او را یاد کرده. رجوع به الاصابه ج1 ص320 و تنقیح المقال ج1 ص254 و قاموس الاعلام ترکی شود.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.