جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه افضال: (تعداد کل: 1)
افضال
[اِ] (ع مص) نیکویی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (تفلیسی) :
واجب نبود بکس بر افضال و کرم
واجب باشد هرآینه شکر نعم
تقصیر نکرد خواجه در ناواجب
من در واجب چگونه تقصیر کنم.
رودکی (از یادداشت مؤلف).
یکی نامداری که از پشت آدم
نیامد به افضال او هیچ فضلی.منوچهری.
مهترانند مفضل و هر یک
اندر افضال جاودانه...
واجب نبود بکس بر افضال و کرم
واجب باشد هرآینه شکر نعم
تقصیر نکرد خواجه در ناواجب
من در واجب چگونه تقصیر کنم.
رودکی (از یادداشت مؤلف).
یکی نامداری که از پشت آدم
نیامد به افضال او هیچ فضلی.منوچهری.
مهترانند مفضل و هر یک
اندر افضال جاودانه...