جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه اسید: (تعداد کل: 23)

اسید

[اَ] (اِخ) ابن عمروبن محصن. صحابی است. (تاج العروس).

اسید

[اُ سَ] (اِخ) ابن یربوع خزرجی ساعدی. صحابی و ابن عم ابن ابی اسید ساعدی است و در یمامه کشته شد. (تاج العروس).

اسید

[اَ] (اِخ) الجعفی. صحابی است. (تاج العروس). || تابعی است و روایت مراسیل میکرد. (تاج العروس به نقل از کتاب الثقات ابن حبان). مؤلف تاج العروس گوید: شخص اخیر را عسکری در ضمن صحابه آورده چنانکه گذشت.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.