جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه ابوسفیان: (تعداد کل: 44)

ابوسفیان

[اَ سُفْ] (اِخ) مقرنی یا مدنی یا مزنی. او از ابی هریره و از او واصل بن سیف روایت کند.

ابوسفیان

[اَ سُفْ] (اِخ) مولی ابی احمدبن ابی احمد. تابعی است او از ابی هریره و ابی سعید و از او داود روایت کند.

ابوسفیان

[اَ سُفْ] (اِخ) نصربن موسی المروزی. محدّث است.

ابوسفیان

[اَ سُفْ] (اِخ) وکیع بن جراح بن ملیح الرواسی. عباس دوری گوید که: احمدبن حنبل بمن گفت اگر وکیع را دیده بودی میدانستی که مثل او را ندیده ای و باز احمدبن حنبل گفت چشمان من مانند وی هرگز ندید، حدیث را نیکو به یاد میسپرد و گفتار او در...

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.