تال
(اِ) نام درختی است در هندوستان شبیه بدرخت خرما. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از انجمن آرا) (از فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء). که آن را درخت ابوجهل نیز گویند. (برهان). و برگ آن را زنان برهمن در شکاف گوش نهند یعنی نرمهء گوش را بشکافند و آن برگ را پیچند و در آن شکاف گذارند. (برهان). رجوع به فرهنگ جهانگیری و انجمن آرا و ناظم الاطباء و فرهنگ نظام شود. و برهمنان کتابهای خود را از برگ آن درخت سازند و با نوعی از قلم فولادی بر برگ آن درخت چیزی نویسند. (برهان). رجوع به فرهنگ جهانگیری و ناظم الاطباء شود. برگ آن در قدیم بجای کاغذ استعمال میشده و اکنون هم در دهات هند استعمال میشود. (فرهنگ نظام). لفظ مذکور در این معنی هم مفرس از «تار» هندی است که با رای مخصوص هندی است و امیرخسرو و شعرای دیگر آن را استعمال کرده اند. (از فرهنگ نظام) :
عمیا کسی که دم زد از این صبح، کاذب است
خفاش لاف نور کجا دارد احتمال
گوش هلال باز توان کرد از این ورق
همچون شکاف گوش برهمن ز برگ تال.
امیرخسرو (از فرهنگ جهانگیری).
برگ تال را در دیار هند با فوفل و آهک خورند و گویند آن برابر کف دستی است و آن را پان نیز گویند و خوردن آن با فوفل و آهک لب را سرخ کند و آن را تنبول نیز گویند. (انجمن آرا). و رجوع به فرهنگ ناظم الاطباء شود :
زبانش ببازی همی با لگام
تو گفتی زند تال هندی بکام.
فتحعلی خان ملک الشعرا (در مدح اسب، از انجمن آرا).
رجوع به تامول و تامبول و تانبول و تنبول و پان شود. و آبی از آن درخت حاصل کنند که مانند شراب نشئه دهد. (برهان). رجوع به فرهنگ جهانگیری و ناظم الاطباء و انجمن آرا و فرهنگ نظام و «تار» (درخت) شود.
عمیا کسی که دم زد از این صبح، کاذب است
خفاش لاف نور کجا دارد احتمال
گوش هلال باز توان کرد از این ورق
همچون شکاف گوش برهمن ز برگ تال.
امیرخسرو (از فرهنگ جهانگیری).
برگ تال را در دیار هند با فوفل و آهک خورند و گویند آن برابر کف دستی است و آن را پان نیز گویند و خوردن آن با فوفل و آهک لب را سرخ کند و آن را تنبول نیز گویند. (انجمن آرا). و رجوع به فرهنگ ناظم الاطباء شود :
زبانش ببازی همی با لگام
تو گفتی زند تال هندی بکام.
فتحعلی خان ملک الشعرا (در مدح اسب، از انجمن آرا).
رجوع به تامول و تامبول و تانبول و تنبول و پان شود. و آبی از آن درخت حاصل کنند که مانند شراب نشئه دهد. (برهان). رجوع به فرهنگ جهانگیری و ناظم الاطباء و انجمن آرا و فرهنگ نظام و «تار» (درخت) شود.