شگال
[شِ] (اِ) شکاف و سوراخهای عمیق که به سبب سیل و توجبه در زمین بهم رسد. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از برهان) (از فرهنگ جهانگیری) :
چگونه یازد بدخواه بر تو دست جدل
چگونه دارد بدگوی با تو پای جدال
که شیر رایت قهرت چو چشم بگشاید
فروشوند هزبران به گوشهای شگال.
انوری (از جهانگیری).
|| چدار و بندی که در دست و پای اسبان نهند. (آنندراج) (از برهان) (ناظم الاطباء).
چگونه یازد بدخواه بر تو دست جدل
چگونه دارد بدگوی با تو پای جدال
که شیر رایت قهرت چو چشم بگشاید
فروشوند هزبران به گوشهای شگال.
انوری (از جهانگیری).
|| چدار و بندی که در دست و پای اسبان نهند. (آنندراج) (از برهان) (ناظم الاطباء).