جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه کد: (تعداد کل: 5)
کد
[کَدد] (ع اِ) شانهء سر. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). مشط الرأس. (تاج العروس). || جواز که در وی چیزی کوبند مثل هاون و مانند آن. (منتهی الارب). آنچه در آن چیزی کوبند مانند هاون. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کویین (در تداول مردم قزوین). || (اِمص) جد و جهد....
کد
[کَدد] (ع مص) رنجانیدن کسی را. (منتهی الارب). رنجانیدن. (تاج المصادر بیهقی). || خواستن از کسی کد کاری را. (منتهی الارب). خواهش کردن از کسی کوشش در کاری را. (ناظم الاطباء). || کشیدن چیزی را جامد باشد یا سائل. (منتهی الارب). کشیدن چیزی و کندن به دست خود خواه جامد...
کد
[کَ] (اِ)(1) خانه باشد و به عربی بیت خوانند. (برهان). خانه و آن را کت نیز گویند چه در پارسی تا با دال مبدل می شود. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) :
کدخدایی همه غم و هوس است
کد رها کن ترا خدای بس است.سنائی.
|| ده. (غیاث اللغات). و رجوع به کدخدا و...
کدخدایی همه غم و هوس است
کد رها کن ترا خدای بس است.سنائی.
|| ده. (غیاث اللغات). و رجوع به کدخدا و...
کد
[کَ] (اِ) کده. کت. قد. قند. کند. (یادداشت مؤلف). کذ. کث. خانه. بیت. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کت و کلمات فوق شود. || (پیشوند) بر سر اسماء درآید و معنی خانه و محل و ده دهد، چون کدخدا (خداوند خانه، ده و غیره) و کدبانو (خانم خانه). || (پسوند)...