جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه نعنع: (تعداد کل: 2)
نعنع
[نَ نَ / نُ نُ] (ع اِ) پودینه (منتهی الارب) نعناع پودنه (دهار) پودینهء باغی (از بحر الجواهر) رجوع به نعنا و نعناع شود : می نهم از شاخ ترخان زلف بر روی پنیر می کشم از برگ نعنع وسمه بر ابروی نان بسحاق.
نعنع
[نُ نُ] (ع ص) مرد دراز مضطرب خلقت (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه ||) فرج باریک و دراز و فروهشته (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء).