جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه منقطع: (تعداد کل: 2)

منقطع

[مُ قَ طِ] (ع ص) رسن گسسته. (آنندراج). ریسمان گسسته و بریده شده. (ناظم الاطباء). || بریده شونده و سپری گردنده. (آنندراج). هر چیز ازهم جداشده و گسسته و بریده و پاره شده و جداشده و منفصل گشته و به انجام رسیده و قطع شده و موقوف گشته و سپری...

منقطع

[مُ قَ طَ] (ع اِ) منقطع الشی ء؛ پایان و حد چیزی. و منه منقطع الوادی و الطریق و الرمل؛ ای منتهاها. (منتهی الارب). پایان و حد چیزی. (آنندراج). جایی که در آن چیزی به پایان می رسد و تمام می گردد و محدود می شود و منه: منقطع الوادی؛...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.