جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مناصب: (تعداد کل: 2)
مناصب
[مَ صِ] (ع اِ) جِ مَنصِب.(1)(آنندراج) (اقرب الموارد). منصبها. رتبه ها و درجه ها. (از ناظم الاطباء) :
این مناصب که دیده ای جزوی است
کار کلی هنوز در قدر است.
انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص60).
نه در مناصب اقران حسد بیازارد
نه در صدور بزرگان طمع برنجاند.
انوری (ایضاً ص144).
در دولت خسرو ملک آسایشها...
این مناصب که دیده ای جزوی است
کار کلی هنوز در قدر است.
انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص60).
نه در مناصب اقران حسد بیازارد
نه در صدور بزرگان طمع برنجاند.
انوری (ایضاً ص144).
در دولت خسرو ملک آسایشها...
مناصب
[مُ صِ] (ع ص) بدی آشکار کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به مناصبه شود.