جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ممتنع: (تعداد کل: 1)
ممتنع
[مُ تَ نِ] (ع ص) شیر توانای غالب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شیر نیرومند چیره. (از اقرب الموارد). || قوی گشته. (ناظم الاطباء). قوی گردنده. (آنندراج). || شاهق. بلند. (یادداشت مرحوم دهخدا). || بازداشته. (ناظم الاطباء). بازایستنده. (آنندراج). آنکه از امری بازایستد. امتناع کننده. سرپیچنده. که امتناع کند. که...