جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه محروق: (تعداد کل: 3)

محروق

[مَ] (ع ص) نعت مفعولی از حرق. رجوع به حرق شود. || سوخته شده. (ناظم الاطباء). سوخته شده به آتش. (از منتهی الارب). || افروخته شده. (ناظم الاطباء). || کسی که سرینش از جای رفته یا پی سرینش گسسته باشد. (منتهی الارب). || (اِ) باب زن. (منتهی الارب). سفود. (تاج...

محروق

[مَ] (اِخ) نام کوهی در راه مکه. گویند چون شیطان در آن کوه میرسد چهل روز در حبس می ماند :
کوه محروق آنکه همچون زر بشفشاهنگ در
دیو را زو در شکنجه حبس خذلان دیده اند.
خاقانی (دیوان ص98).

محروق

[مَ] (اِخ) محمد بن محمد بن زیدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (ع)، معروف به محروق که مقبره اش در بیرون شهر نیشابور (حد جنوب شرقی شهر) واقع است. بنای یادبود آرامگاه عمر خیام در مجاورت این امام زاده است.
نوروزتان فرخنده باد

نوبهار است در آن کوش که خوش دل باشی

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.