جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه محراب: (تعداد کل: 3)
محراب
[مِ] (ع اِ) برواره. (منتهی الارب). بالاخانه و حجرهء بالای حجره. غرفه. (اقرب الموارد). خانه. (غیاث). || صدر مجلس. (ناظم الاطباء). پیشگاه. مقابل پایگاه. پیشگاه خانه. (از اقرب الموارد). صدر اطاق. پیشگاه مجلس و شریفترین موضع آن و فی الحدیث انه کان یکره المحاریب؛ ای انه لم یحب ان یجلس...
محراب
[مِ] (ع ص) محرب. (منتهی الارب). مردی محراب؛ مردی بسیار جنگ آور و دلیر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
محراب
[مِ] (اِخ) دهی است از دهستان ژاوه رود بخش دزاب شهرستان سنندج، واقع در 43هزارگزی جنوب خاوری دزاب و 2هزارگزی تنگی سربا. دارای 500 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).