جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه متعاهد: (تعداد کل: 1)
متعاهد
[مُ تَ هِ] (ع ص) هم عهد و هم وثاق و متحد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، متعاهدین(1). (ناظم الاطباء). و رجوع به تعاهد شود.
(1) - مأخوذ از تازی، مردمان هم عهد و هم وثاق. (ناظم الاطباء).
(1) - مأخوذ از تازی، مردمان هم عهد و هم وثاق. (ناظم الاطباء).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.