جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه لبد: (تعداد کل: 8)
لبد
[لِ] (ع اِ) نمد. (منتهی الارب). نمط :
مور اسود بر سر لبد سیاه
مور پنهان دانه پیدا پیش راه.مولوی.
|| نمد زین. (مهذب الاسماء). خویگیر زین. (منتهی الارب). || هر پشم و موی نشسته برچفسیده. ج، الباد و لبود. (منتهی الارب). موی انبوه میان دو دوش. مویهای یال شیر. لبده. رجوع به...
مور اسود بر سر لبد سیاه
مور پنهان دانه پیدا پیش راه.مولوی.
|| نمد زین. (مهذب الاسماء). خویگیر زین. (منتهی الارب). || هر پشم و موی نشسته برچفسیده. ج، الباد و لبود. (منتهی الارب). موی انبوه میان دو دوش. مویهای یال شیر. لبده. رجوع به...
لبد
[لِ بَ] (اِخ) (ذو...) جایگاهی است به بلاد هذیل. (معجم البلدان).
لبد
[لَ بَ] (ع اِ) پشم گوسپند. گویند ما له سبد و لا لبد و هما الشعر و الصوف؛ ای ما له شی ء. (منتهی الارب). پشم گوسپند و اشتر :
وین عمارت کردن گور و لحد
نی ز سنگ است و نه چوب و نی لبد.
مولوی.
وین عمارت کردن گور و لحد
نی ز سنگ است و نه چوب و نی لبد.
مولوی.
لبد
[لَ بَ] (ع مص) مقیم شدن بجایی و لازم گرفتن آن را. || چفسیدن به زمین. || حلق و سینه گرفتن شتر از بسیار خوردن صلیان. (منتهی الارب).
لبد
[لَ بِ] (ع ص) آنکه پیوسته در خانه باشد و به سفر نرود و جای را نگذارد. (منتهی الارب).
لبد
[لُ بَ] (ع ص، اِ) مرد خانه نشین و جای گیر که به تلاش روزی نرود و سفر نگزیند. (منتهی الارب). || مالٌ لبد؛ مال بسیار. منه قوله تعالی: ما لبدا. (منتهی الارب). مال برهم نهاده. بسیار از مال و جز آن. (منتخب اللغات). بسیار برهم نهاده. (ترجمان القرآن جرجانی)....
لبد
[لِ بَ] (ع اِ) ابولبد؛ شیر بیشه. (منتهی الارب).
لبد
[لُبْ بَ] (ع ص) مالٌ لبد؛ مال بسیار. (منتهی الارب).