جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه طلیق: (تعداد کل: 4)
طلیق
[طَ] (ع ص) خنده روی. (منتهی الارب). گشاده روی. (منتهی الارب) (دهار). || از قید رسته. (منتهی الارب). رهاشدهء از بند. (منتخب اللغات). رهاکرده. (منتهی الارب). آزادکرده (پس از بردگی). از بند رهاکرده. ج، طُلقاء. (مهذب الاسماء).
- رجل طلیق الیدین؛ اذا کان سخیاً. (مهذب الاسماء). بخشنده.
- طلیق الاله؛ باد است....
- رجل طلیق الیدین؛ اذا کان سخیاً. (مهذب الاسماء). بخشنده.
- طلیق الاله؛ باد است....
طلیق
[طَ] (اِخ) رجوع به مروان بن عبدالرحمن در الاعلام زرکلی ج2 ص451 شود.
طلیق
[طُ لَ] (اِخ) ابن سفیان. صحابی است. (منتهی الارب).
طلیق
[طِلْ لی] (ع ص) مرد بسیار طلاق دهنده. (منتهی الارب).