جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شرع: (تعداد کل: 5)
شرع
[شَ] (ع اِ) دین و مذهب راست و آشکار. دین و آئین و کیش و مذهب. (ناظم الاطباء). آئینی که از جانب خداوند عالمیان بتوسط پیغمبران بر بندگان آمده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). راه دین. (دهار). راه راست که حق تعالی برای بندگان نهاده و بدان امر کرده. (آنندراج)....
شرع
[شَ] (ع مص) پیدا کردن برای کسی راه را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء): شرع لهم شرعاً؛ آشکار کرد راه برای کسان. (از اقرب الموارد). پدید کردن. (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص61) (المصادر زوزنی) (دهار). بیان و اظهار. (از تعریفات جرجانی). هویدا کردن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). هویدا شدن....
شرع
[شِ] (ع اِ) دوال نعلین. || تارهای بربط. (منتهی الارب) (آنندراج). || زه کمان. (دهار).
شرع
[شُ رُ] (ع اِ) جِ شراع. وترها. (یادداشت به خط دهخدا) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). رجوع به شِراع شود.