جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه زنبق: (تعداد کل: 3)
زنبق
[زَمْ بَ] (ع اِ) روغن یاسمین که به هندی چنبیلی است در دوم گرم و در اول خشک ملطف و ملین و مقوی اعضا و طلای آن جهت رفع قشعریره و سردی دماغ و اعضای مفاصل نافع (از منتهی الارب) (آنندراج) روغن یاسمین (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : ز...
زنبق
[زَمْ بَ] (اِ) چیزی چون طبقی یا کاسهء خرد از بلور یا آبگینه یا فلزی زیر شمع و بالای پایه شاخه های جار و چهلچراغ و شمعدان، و این همانست که قدما لگن می گفتند (یادداشت بخط مرحوم دهخدا ||) در تداول، زنبر که بدان گل و خشت کشند (یادداشت...
زنبق
[زُمْ بَ] (اِخ) ناحیه ای است به بصره بر جانب فرات و دجله در نصر (از معجم البلدان).