جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه خردی: (تعداد کل: 2)

خردی

[خُ] (حامص) بچگی کودکی طفولیت (ناظم الاطباء) (از آنندراج) : حسرت نکند کودک را سود به پیری هرگه که بخردی بگریزد ز دبستان ناصرخسرو بخردی درش زجر و تعلیم کن به نیک و بدش وعده و بیم کن سعدی (بوستان) بخردی بخورد از بزرگان قفا خدا دادش اندر بزرگی صفا...

خردی

[خُ] (اِ) مَرِق مَرِقه آنرا خردیق ساخته و اصل آن خردیک بوده (یادداشت بخط مؤلف) : هر دو آن عاشقانِ بی مزه اند غاب گشته چو سه شبه خردیابوالعباس پیر زالی گفت کش خردی بریخت خود مرا نان تهی بود آرزویناصرخسرو.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.