جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه حسن: (تعداد کل: 522)

حسن

[حُ] (ع اِمص) نیکوئی. (ترجمان عادل). نیکوی. نیکی. بهجت. خوبی. جمال. بَهاء. خوبرویی. زیبائی. اورنگ. افژنگ. غبطت. ملاحت. رونق. (ناظم الاطباء). فروغ. نزاکت. لطافت. خوشی. (ناظم الاطباء). درستی. صحت. استواری. نقیض قبح. ج، مَحاسِن برخلاف قیاس. صاحب آنندراج آرد: و بعضی حسن را به تناسب اعضا تفسیر کرده اند و...

حسن

[حُ] (ع مص) خوب شدن. (ترجمان عادل). نیکو گردیدن. صاحب جمال گشتن. نیکو شدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی).

حسن

[حَ سَ] (ع ص) نعت مذکر از حُسن. حَسین. حُسان. حُسّان. حاسِن. حَسنان. خوب. نیکو. نیک. خوبروی. خوش. صاحب جمال :
شعر او چون طبع او هم بی تکلف هم بدیع
طبع او چون شعر او هم با ملاحت هم حسن.
منوچهری.
تو بزرگی و نیکنامی و عز
به سخا یافتی و خلق حسن.فرخی.
از صحبت...

حسن

[حَ سَ] (ع اِ) (حدیث...) در اصطلاح علم درایت نوعی از احادیث به این لقب شناخته شود. آملی گوید: و حسن آن است که در اسناد آن تهمتی نباشد، و شاذ نبود... و بعضی از متأخران گفتند: حسن آن است که در او ضعفی غیرمحتمل نباشد. و صلاحیت آن داشته...

حسن

[حَ سَ] (ع اِ) درختی است خوش نما. (اقرب الموارد). || استخوانی نزدیک آرنج. کنارهء استخوان ساق دست از سوی انگشت بزرگ. (مهذب الاسماء). کرانهء استخوان آرنج. (اقرب الموارد). || پشتهء بلند. (اقرب الموارد).

حسن

[حُ سَ] (ع ص، اِ) جِ حَسنی، خوبان.

حسن

[حِ سَ] (ع اِ) جِ حسنه. کرانه های برآمده از کوه.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) کوهی است. || جائی است در بلاد ضبه. || دیهی به یمامه است. || جای استواری است در اندلس. حصنی است به اندلس.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) قبیله ای است. بطنی است از طی.

حسن

[حُ] (اِخ) نام ام ولد امام احمد است.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن آق بقابن ایلکان، پدر شیخ اویس و ملقب به حسن بزرگ یا کبیر بود. رجوع به حسن بزرگ شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن آقامیر قزوینی موسوی، نام وی محمدحسن بن محمدباقر و از اولاد صاحب ضوابط است و در کربلا به سال 1296 ه . ق. متولد شده است. او راست: اصول الفقه. (ذریعه ج2 ص4 و ج3 ص79 و ج4 ص412 و 375).

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن برهان الدین. رجوع به جبرتی شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن بکر بعلبکی. مکنی به ابوعلی شاگرد ابن الشحنه بود. (الدررالکامنه ج2 ص9).

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن حسین علی بن خالدبن راشدبن زولاقا. مورخ مصری (306 - 387 ه . ق.). او راست: «اخبار سیبویه» و ده کتاب دیگر او در هدیه العارفین (ج1 ص273) یاد شده است. و رجوع به الاعلام زرکلی شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن عبدالله. رجوع به حسن دمشقی شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن علی بن برهون. رجوع به حسن فارقی شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن علی بن عبدالعالی کرکی میسی.احوالش در امل الامل و نجوم السماء ص118 و ذریعه ج2 ص305 آمده است.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن غیاث الدین چشتی. رجوع به حسن لکهنوی شود.

حسن

[حَ سَ] (اِخ) ابن ابراهیم. رجوع به حسن أبح شود.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.