جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه حدی: (تعداد کل: 4)

حدی

[حَ دا] (ع ق) هرگز. هگرز. هیچوقت. هیچگاه. ابداً. همیشه : لاافعله حدی الدهر (منتهی الارب)؛ ای ابداً.

حدی

[حُ دَی ی] (اِخ) نام مردی. (منتهی الارب). یکی از اعلام مردان عرب.

حدی

[حُ دا] (ع اِ) سرودی که شتربانان عرب سرایند شتران را تا تیز روند :
نبینی شتر بر حدای عرب
که چونش برقص اندر آرد طرب.
سعدی (بوستان).
منزل سلمی که بادش هردم از ما صد سلام
پر حدای(1) ساربانان بینی و بانگ جرس.
حافظ.
(1) - در چ قزوینی (ص 181): پر صدای.

حدی

[حُ دا] (ع مص) راندن شتر به نغمه. حداء.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.