جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جهانگردی: (تعداد کل: 1)
جهانگردی
[جَ گَ] (حامص مرکب) عمل و شغل جهانگرد. سیاحت :
سرعت عقل در جهانگردی
جنبش روح در جوانمردی.نظامی.
چو طالع جهانگردی آرد به پیش
نشاید زدن کنده بر پای خویش.نظامی.
سرعت عقل در جهانگردی
جنبش روح در جوانمردی.نظامی.
چو طالع جهانگردی آرد به پیش
نشاید زدن کنده بر پای خویش.نظامی.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.