جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه جبیر: (تعداد کل: 25)

جبیر

[جِبْ بی] (ع ص) سخت متکبر و سرکش. (منتهی الارب) (آنندراج).

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) پیغمبر (ص) در روایتی که ابوعبدالله صاحب الصدقه از ابوالزبیر از جابربن عبدالله نقل کرده، جابربن عبدالله را به این کلمه [ لقب ] خطاب کرده است. این روایت را ابن ابی خثیمه و جز او استخراج کرده اند. (از الاصابه فی تمییز الصحابه).

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) محدث است و از ابوالنضر روایت کند. (از لسان المیزان).

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) مولای کثیره دختر سفیان است. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه، ذیل کلمهء سعید مولی کثیره شود.

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) پدر سعیدبن جبیر است و از علی (ع) روایت کند. رجوع به لسان المیزان شود.

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن الاسود النخی مکنی به ابی عبید. طوسی او را از رجال شیعه که از حضرت صادق (ع) روایت میکنند شمرده است. (از لسان المیزان).

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن الحارث. در لسان المیزان بنقل از رحلهء امین الدین محمد بن احمدبن امین به وسائطی از امیر ابوالمکارم عبدالکریم بن الامیر نصر الدیلمی نقل میکند که گفت در خدمت امام ناصر ابوالعباس احمدبن المستضی ء برای شکار و تفرج از شهر خارج شدیم و او در...

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن الحباب بن المنذر الانصاری. ابن حبان گوید: گویند او را صحبتی است و اسناد وی مورد تردید است. ابن مطین او را صحابی دانسته و گوید از صحابه است که در جنگ صفین با علی (ع) بوده است. (از الاصابه فی تمییز الصحابه). و رجوع به...

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن الحویرث بن نقیدبن بحیربن عبدبن قصی بن کلاب قرشی. زبیر گوید پدر وی در فتح مکه کشته شد. ابن سعد گوید او پیغمبر (ص) را درک کرده و دیده است ولی روایت از او نقل نکرده و از ابوبکر و جز او روایت دارد. واقدی از...

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن ایاس بن خلده بن مخلدبن عامربن زریق انصاری خزرجی. ابوالاسود و موسی بن عقبه او را جزء کسانی که در بدر حضور داشته اند آورده اند. ابن منده گوید روایتی از او در دست نیست. و ابن القداح او را جَبر ضبط کرده است. (از الاصابه...

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن ایوب. محدث است. ابوزرعه او را ضعیف شمرده است. رجوع به لسان المیزان شود.

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن بحینه بن مالک بن القشب الازدی. برادر عبدالله و حلیف بنومطلب است. ابوالاسود بنقل از عروه او را جزء صحابه ای که در جنگ یمامه حضور داشته اند، دانسته است. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه و قاموس الاعلام ترکی شود.

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن بکیره. محدث است و در باب حقوق و وظائف دوست بر دوست حدیثی دارد. رجوع به عیون الاخبار ج 3 ص14 شود.

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن حفص عثمانی، مکنی به ابی الاسود الکوفی است. شیخ طوسی و کشی او را از روات شمرده اند، و علی بن الحکم گوید وی اورع ناس بود. او از جعفر صادق (ع) روایت کند. (از لسان المیزان).

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن حیه بن مسعود ثقفی پسرعموی مغیره بن شعبه و پسر برادر عروه بن مسعود است. در صحیح بخاری آمده که وی فتوحات عهد عمر را دریافت و بخاری این مطلب را بنقل از پسر وی زیادبن جبیر روایت کرده است ولی من ندیدم کسی او را...

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن شفاء. محدث است. معاویه بن صالح از وی روایت کند ولی مجهول است. ابن ابی حاتم او را ذکر کرده است. (از لسان المیزان).

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن عطیه. محدث است و از پدر خود روایت کند. (از لسان المیزان).

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن غالب، مکنی به ابوفراس. شاعر و خطیب فصیح و یکی از فقهاء شراه. از اوست: کتاب الجامع الکبیر در فقه. رسالهء او به مالک بن انس. کتاب احکام القرآن. کتاب السنن و الاحکام و غیره. (الفهرست ابن الندیم).

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن فرقد. محدث است. رجوع به لسان المیزان شود.

جبیر

[جُ بَ] (اِخ) ابن مطعم بن عدی بن نوفل بن عبدمناف قرشی نوفلی مکنی به ابومحمد. از مؤلفه قلوبهم است. مادر وی ام حبیبه بنت سعید و یا ام جمیل بنت سعیدبن عبدالله بن ابی قیس از طایفهء بنوعامربن لوی بوده است. او از بزرگان قریش و از دانشمندان علم...

نوروزتان فرخنده باد

نوبهار است در آن کوش که خوش دل باشی

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.