جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه برش: (تعداد کل: 8)

برش

[بَ] (اِ) معجونی مکیف و مقوی که از افیون و اجزاء چند دیگر کنند بقوام عسل و سطبرتر. معجونی مرکب از بعض مخدرات و ادویهء دیگر که به پیران تجویز می کردند. (یادداشت مؤلف).
- نسخهء برش، یا نسخه های برش؛ سیاههء اجزای مرکب کنندهء این معجون مکیف مقوی.

برش

[بَ] (اِخ) دهی است از دهستان حومهء بخش مرکزی شهرستان اهر. سکنهء آن 346 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).

برش

[بَ] (اِ)(1) گل. گل اخری. (یادداشت مؤلف).
(1) - Ocre.

برش

[بَ رَ] (ع اِ) خجکهای سیاه و سپید بر اسب بخلاف رنگ آن. (منتهی الارب) (از آنندراج). نقطه های سپید و سیاه که بر اندام اسب باشد یا نقطه هایی که برنگ مخالف رنگ سایر اعضا باشد: مدنر؛ اسب با خجکها زائد از برش. (منتهی الارب). || خجک ناخن. (منتهی...

برش

[بَ رَ] (اِ) بش. (حاشیهء فرهنگ اسدی). موی قفای اسب. فش. کاکل اسب. (از برهان). مؤلف نویسد: در جای دیگر این کلمه را ندیده ام و ممکن است سهو کاتب لغت نامهء اسدی باشد.

برش

[بُ] (ع ص، اِ) جِ ابرش. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به ابرش شود.

برش

[بُ] (روسی، اِ) قسمی آبگوشت که از کلم برگ و گوشت گاو و ترب و گوجه فرنگی کنند. (یادداشت مؤلف). || نوعی سوپ. سوپ روسان. سوپ روسی.

برش

[بُ رِ] (اِمص)(1) اسم مصدر است از بریدن. بریدن. (آنندراج). || برندگی. تندی. تیزی. حدت. قاطعیت چنانکه گویند برش این کارد، این چاقو، این قلمتراش، این شمشیر، این خنجر و امثال آنها چگونه است؟ یا کارد خوش برش نیست :
چون میغ رسیدی آتش آمیغ
با غرش کوس و برش تیغ.خاقانی.
ولی باید...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.