جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه انتظامی: (تعداد کل: 1)
انتظامی
[اِ تِ] (ص نسبی)منسوب به انتظام. (فرهنگ فارسی معین).
- قوای انتظامی؛ قوه هایی که حفظ نظم و آرامش مملکت بعهدهء آنهاست، مانند ارتش و شهربانی و ژاندارمری. (از فرهنگ فارسی معین).
- مأمور انتظامی؛ مأموری که عهده دار حفظ نظم و آرامش است.
- قوای انتظامی؛ قوه هایی که حفظ نظم و آرامش مملکت بعهدهء آنهاست، مانند ارتش و شهربانی و ژاندارمری. (از فرهنگ فارسی معین).
- مأمور انتظامی؛ مأموری که عهده دار حفظ نظم و آرامش است.
نوروزتان فرخنده باد
نوبهار است در آن کوش که خوش دل باشی
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.