جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه امنیت: (تعداد کل: 2)
امنیت
[اَ نی یَ] (از ع، حامص)(1) بی خوفی و امن. (غیاث اللغات) (آنندراج). بی بیمی. (فرهنگ فارسی معین). ایمنی. (مؤید الفضلاء). || (اِ) جای امن. (آنندراج). || (مص) ایمن شدن. (ترجمان مهذب عادل بن علی) (فرهنگ فارسی معین). در امان بودن. (فرهنگ فارسی معین).
- امنیت دادن؛ راحت و آسوده و...
- امنیت دادن؛ راحت و آسوده و...
امنیت
[اُ نی یَ] (ع اِ) آرزو. (منتهی الارب) (مقدمهء لغت میر سید شریف جرجانی) (مؤید الفضلاء). آرزو و امید. (غیاث اللغات). آرزو و مراد. (آنندراج) (از مؤید الفضلاء). آرزو و خواهش. (ناظم الاطباء). آرزو. خواهش. امید. (فرهنگ فارسی معین). خواهش نفس. آنچه بآرزو خواهند. خواستهء بآرزو. (حواشی کلیله و دمنه...