جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه افزون: (تعداد کل: 3)

افزون

[اَ] (ص) فزون. بسیار. (آنندراج). علاوه. اضافه. (ناظم الاطباء). زیاده است. (فرهنگ شعوری) (مجمع الفرس اسدی). فزون. بیش. زیادت. مقابل کم. زایده. زَید. (یادداشت دهخدا). مَثل. مَئِط. مَئط. (از منتهی الارب) :
شود نیکی افزون چو افزون شود
وز آهوی بد پاک بیرون شود.ابوشکور.
و او را [ پرویز را ] اسبی بود...

افزون

[اَ] (اِخ) از بلاد قدیم آسیای صغیر در ایونیا. که در 60هزارگزی ازمیر کنونی بوده است. (از تاریخ تمدن قدیم فوستل دوکولانژ). و رجوع به ایونیا شود.

افزون

[اَ] (اِخ) ناصرالدین، از آل کسری. وی از محتشمان و صاحب منصبان کرمان بود و چندی وزارت بهرامشاه داشت. رجوع به بدایع الازمان فی وقایع کرمان ص 44، 55 و 59 شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.