جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه اسیر: (تعداد کل: 14)
اسیر
[اَ سْ یَ] (ع ن تف) نعت تفضیلی از سیر. رونده تر.
- امثال: اسیر من الامثال و اسری من الخیال. (عقدالفرید ج 1 ص 121 ح).
اسیر من الخضر.
اسیر من شعر.
- امثال: اسیر من الامثال و اسری من الخیال. (عقدالفرید ج 1 ص 121 ح).
اسیر من الخضر.
اسیر من شعر.
اسیر
[اَ] (ص، از اتباع) یسیر. رجوع به یسیر شود.
اسیر
[اَ] (ع ص) گرفتار(1). مقیّد. محبوس. (غیاث). دستگیر. (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی). دستگیرکرده. (مهذب الاسماء) (شرفنامهء منیری). مأسور. بسته. بندی. (غیاث): و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً. (قرآن 76/8). اخیذ. (تفلیسی). اسیف. برده. بردَج. بنده. (ترجمان جرجانی) (مؤید الفضلاء). سبی. ج، اَساری، اُساری، اُسَراء، اَسْری....
اسیر
[] (اِ) کاه خس. بهندی کاندل. (مؤید الفضلاء).
اسیر
[اُ سَ] (ع اِ) نامی از نامهای مردان عرب.
اسیر
[اُ سَ] (اِخ) رجوع به ابوالخیار شود.
اسیر
[اَ] (اِخ) (خرهء...) ناحیتی است بفارس از بلوکات دشتی. چون دو کوه که عبور از آنها دشوار است در دو جانب این بلوک افتاده شمالی آن را گردنهء کافری و جنوبی آن را ظالمی گویند. در میانهء مردم مشهور است میان کافر و ظالم اسیر است و این بلوک از...
اسیر
[اَ] (اِخ) قصبهء خرّهء اسیر. رجوع به مادهء قبل شود.
اسیر
[اَ] (اِخ) دهی از دهستان گله دار بخش کنگان شهرستان بوشهر، واقع در 67000 گزی جنوب خاوری کنگان و 5000گزی راه فرعی گله دار به لار. جلگه، گرمسیر و مالاریائی. سکنه 600 تن. آب از چاه. محصول آنجا غلات ، تنباکو، پیاز. شغل اهالی زراعت. راه آنجا مالرو است. (فرهنگ...
اسیر
[اَ] (اِخ) (رود...) نهری است به فارس، آب آن شور و ناگوار. از چشمهء چک چک و چشمهء مشک آویز برخاسته از بلوک اسیر گذشته به رودخانهء کله وارد شود.
اسیر
[اُ سَ] (اِخ) ابن زارم یا یسیربن رزام، یا یسیربن رازم. مردی از یهود به خیبر که سریه به امیری عبدالله بن رواحه در سال ششم ه . ق. بسوی او رفت و اسیر بطمع امارت خیبر با سی تن یهودی بجانب رسول اکرم (ص) شتافت، ولی در راه پشیمان...
اسیر
[اَ] (اِخ) مصطفی بن یوسف حسینی بیروتی. او راست: هدیه الاخوان فی تفسیر ما ابهم علی العامه من الفاظ القرآن و آن در مطبعهء جریدهء بیروت بسال 1307 - 1309 ه . ق. و نیز در مطبعهء الف باء دمشق بسال 1331 ه . ق. بطبع رسیده است. (معجم المطبوعات).
اسیر
[اَ] (اِخ) میرزا جلال شاعر. از مردم اصفهان است. وی از خویشان شاه عباس بود. بقول مؤلف مرآه الخیال، بانی بنیاد خیال بندی است و خیال بندان زمان حال را به پیروی او سر افتخار بلند است. اگرچه طرز خیال بندرت از قدیم است چنانچه در بعضی اشعار رودکی و...